عباس علمدار حسین
اى حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمى
دست على، ماه بنى هاشمى
همقدم قافله سالار عشق
ساقى عشاق و علمدار عشق
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست براه حسین
عم امام و اخ و ابن امام
حضرت عباس علیهالسلام
اى علم كفر نگون ساخته
پرچم اسلام برافراخته
مكتب تو مكتب عشق و وفاست
درس الفباى تو صدق و صفاست
شمع شده، آب شده، سوخته
روح ادب را، ادب آموخته
آب فرات از ادب تست مات
موج زند اشك به چشم فرات
یاد حسین و لب عطشان او
و آن لب خشكیده طفلان او
ساقى كوثر پدرت مرتضى است
كار تو سقائى كرب و بلاست
هر كه به دردى به غمى شد دچار
گوید اگر یكصد و سى و سه بار
اى علم افراشته در عالمین
اكشف یا كاشف كرب الحسین(1)
از كرم و لطف جوابش دهى
تشنه اگر آمده آبش دهى
چون نهم ماه محرم رسید
كار بدانجا كه تو دانى كشید
از عقب خیمه صدر جهان
شاه فلك جاه ملك آشیان
شمر به آواز ترا زد صدا
گفت كجایند، بنو اختنا(2)
تا برهانند ز هنگامهات
داد نشان خط امام نامهات
رنگ پرید از رخ زیباى تو
لرزه بیفتاد بر اعضاى تو
من به امان باشم و جان جهان
از دم شمشیر و سنان بى امان
دست تو نگرفت امان نامه را
تا كه شد از پیكر پاكت جدا
مزد تو زین سوختن و ساختن
دست سپر كردن و سر باختن
دست تو شد دست شه لافتى
خط تو شد خط امام خدا
چار امامى كه ترا دیدهاند
دست علمگیر تو بوسیدهاند
طفل بدى، مادر والاگهر
برد ترا ساحت قدس پدر
چشم خداوند چو دست تو دید
بوسه زد و اشك ز چشمش چكید
با لب آغشته به زهر جفا
بوسه به دست تو بزد مجتبى
دید چون در كرب و بلا شاهدین
دست تو افتاد به روى زمین
خم شد و بگذاشت سر دیدهاش
بوسه بزد با لب خشكیدهاش
حضرت سجاد هم آن دست پاك
بوسه زد و كرد نهان زیر خاك
مطلع شعبان همایون اثر
بر ادب تست دلیلى دگر
سوم این ماه چو نور امید
شعشعه صبح حسینى دمید
چارم این مه كه پر از عطر و بوست
نوبت میلاد علمدار اوست
شد بهم آمیخته از مشرقین
نور ابوالفضل و شعاع حسین
اى به فداى سر و جان و تنت
وین ادب آمدن و رفتنت
وقت ولادت قدمى پشت سر
وقت شهادت قدمى بیشتر
مدح تو این بس كه شه ملك جان
شاه شهیدان و امام زمان
گفت به تو گوهر والا نژاد
جان برادر به فداى تو باد
شه چو به قربان برادر رود
كیست «ریاضى» كه فدایت شود؟